چگونه امام رضایی زندگی کنیم؟

برای شناخت یک شخصیت باید سه ارتباط در زندگیش را مورد بررسی قرار داد تا آن وقت به او نمره بدهیم. در این مجال به این سه ارتباط در زندگی امام رضا علیه السلام اشاره می شود تا بتوانیم با نزدیک کردن زندگی خود به این محورها زندگی امام رضایی داشته باشیم.

ارتباط با خدا
در ارتباط با خدا مردم دو دسته هستند، برخی همیشه طلبکار خداوند متعال هستند دائما می گویند: چرا به ما ندادی؟ چرا این جور شد؟ دسته دیگر در ارتباط با خدا  خود را بدهکار می دانند وبا خداوند متعال این گونه سخن می گویند: خدایا تو برای ما سنگ تمام گذاشتی اما ما برای تو کاری نکردیم. همه انسان ها فقیر پرودگار عالمند  قرآن کریم می فرماید: یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ  وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ؛ ای مردم، شما همه به خدا فقیر و محتاجید و تنها خداست که بی‌نیاز و غنیّ بالذّات و ستوده صفات است. در اندیشه رضوی نعمت و قدرت از آن خدا و در دست اوست. ولذا امام رضا علیه السلام همیشه خود را بدهکار خدا می دانست. رجاء بن ابی ضحّاک گوید: مأمون مرا فرستاد که علی بن موسی علیه السلام را از مدینه به خراسان نزد او آورم، و سفارش نمود که من شخصاً مراقب او باشم. به خدا قسم احدی را ندیدم که از او متّقی تر نسبت به خدای تعالی باشد، و یا از او بیشتر یاد خدا باشد و ذکر خدا گوید در تمامی اوقاتش، و یا خداترس و پارساتر از او باشد.

ارتباط با مردم
در زمینه اجتماعی و برخورد با جامعه آن حضرت روابط خویش را بر اساس دستورات الهی و نبوی قرار داده بود؛ در یکی از روزها علی ابن موسی الرضا علیه السلام مانند تمامی مردم به حمام تشریف بردند. یکی از کسانی که در حمام بود [و ایشان را نمی شناخت] از آن حضرت درخواست کرد تا پشت او را کیسه بکشد. امام علیه السلام باتمام فروتنی کیسه را برداشت و پشت آن مرد را کیسه کشید که در این میان افرادی وارد حمام شده و بر آن حضرت با خطاب یابن رسول الله … سلام کردند. آن مرد که متوجه اشتباه خود شده بود با دستپاچگی از امام عذرخواهی کرد ولی امام از او خواست بنشنید تا کارش تمام شود.

ارتباط با دشمن
سومین محور زندگی امام رضا علیه السلام ارتباط با دشمن است، علی ابن موسی الرضا علیه السلام هرگز دست از مبارزه علیه ظلم برنداشتند ودر برابر آن سکوت نکرد، زیرا ظلم یکی از مهم‌ترین مصادیق منکر بوده و دیگر سکوت در مقابل آن جایز نخواهد بود؛ چنانچه امام رضا علیه السلام فرموده‌اند: «هر کس از کاری راضی باشد مثل کسی است که آن‌را انجام داده، و اگر کسی در مشرق کشته شود و دیگری در مغرب از این قتل راضی باشد، نزد خدا با قاتل شریک خواهد بود.» مأمون عباسی هنگامی که دید سیاست زندانی کردن ائمه علیه السلام جواب نمی دهد جریانی را طراحی کرد تا از این طریق جریان امامت ریشه کن شود؛ او ابتدا امام رضا علیه السلام را به خلافت رساند سپس مسئله ولایت عهدی را پیش آورد و در نهایت خود را جانشین ایشان کرد. اما وجود امام رضا(ع) از لحظه حرکتشان به سمت ایران در پی افشاگری این نقشه برآمدند و به اطرافیان خود می گفتند که بر مظلومیت من گریه کنید زیرا آنان برای نابودی من آمده اند.