دیدار خادمیاران کانون ایثار و شهادت منطقه ۱۴ با خانواده شهید عباس تیماجی

خادمیاران‌کانون ایثار و شهادت منطقه ۱۴تهران ضمن تکریم از خانواده شهید تیماجی از خاطره‌گویی همسر شهید بهره‌مند شدند.

به گزارش شبکه خادمان رسانه ای کانون های خدمت رضوی استان تهران، در آستانه سالروز ولادت حضرت ولیعصر(عج) خادمیاران در منزل شهید پاسدار عباس تیماجی حضور یافتند و از خانواده معظم‌ ایشان تجلیل و قدردانی کردند.

محمدرضا شکوری مسئول کانون ایثار و شهادت منطقه ۱۴ گفت: این محفل گرم و نورانی با نوای صلوات خاصه حاضران آغاز شد و حضور پرچم حرم مطهر حضرت رضا(ع) معنویت ویژه‌ای به آن بخشید.

وی افزود: شهید عباس تیماجی در شهریور ۱۳۳۵ دیده به جهان‌ گشود. او در تمامی عرصه‌های انقلاب از جمله پاکسازی کلانتری‌ها حضوری موثر و فعال داشت.

پس از تشکیل سپاه به عضویت این نهاد درآمد و در پادگان‌ آموزشی امام‌حسین(ع) به‌عنوان مربی تاکتیک نظامی خدمت و رزمنده‌های بسیاری را برای حضور در جبهه آماده کرد.

شکوری افزود: ایشان در حین خدمت به کشور در کنکور هم‌ شرکت کرد و سال ۶۴ در رشته پزشکی پذیرفته شد و سرانجام ۲۵ مرداد ۶۴ در عملیات عاشورای ۳ در منطقه فکه به فیض شهادت نائل آمد.

فاطمه مزینانی همسر شهید تیماجی در این دیدار با اشاره به روحیه خانواده‌دوستی همسر شهیدش خاطراتی از ایشان نقل کرد و گفت: در یکی از روزهای اعزام همسرم بسیار آشفته‌حال بودم. هنگام‌ خداحافظی به گوشه‌ای پناه بردم و شروع به گریه کردم. وقتی عباس حال و روز مرا دید با مهربانی همیشگی‌اش گفت اگر تو راضی نیستی من نمی‌روم. حضور و بیانش آرامش عجیبی به وجود من بخشید. گفتم‌ اگر مسئله جنگ‌ بر خانواده ارجح است؛ برو و وظیفه‌ات را انجام‌ بده. ایشان گفت ولله جنگ بر همه چیز ارجحیت دارد. من هم‌ او را بدرقه کردم و به خدا سپردم. او رفت و دین خود را به وطن و اسلام‌ عزیز ادا کرد.

همسر شهید با اشاره به اینکه ایشان بسیار اهل مطالعه بود و او را هم به کتاب‌خواندن و بالابردن‌اطلاعات خود تشویق می‌کرد، گفت: شهید بواسطه مطالعات دید بلندی داشتند و همیشه می‌گفت اگر انقلاب ضربه بخورد؛ مقصر ما هستیم.‌ ما باید خوراک فرهنگی مناسب به جوان‌ها بدهیم. این جنگ‌ یک روزی تمام‌ می‌شود و عده‌ای آن را مورد تخطئه و سوال قرار می‌دهند. بسیجی باید با مطالعه وسط‌ میدان‌باشد. کاری که این روزها و در فضای انتخابات بسیار ضروری و مهم است.

علی‌رغم اینکه مادر شهید در این دیدار همواره اظهار می‌کرد من عباس را نشناختم؛ همسر شهید تیماجی با بیان خاطره‌ای بر رابطه قلبی عمیق میان شهید و مادرش صحه گذاشت و گفت: در سال‌های اول ازدواج به دلیل ماموریت کاری به کرمانشاه رفتیم. یک روز مادر همسرم برایمان از تهران دلمه فرستاد. شب غذا را گرم‌ کردم‌. عباس هم تا بوی غذا را استشمام کرد، گفت بوی دستپخت مادرم‌ می‌آید. مادرم آمده؟ گفتم‌ نه. ایشان‌ تهران هستند. دوباره گفت این غذا را مادرم درست کرده. مطمئنم!

فاطمه مزینانی درباره آخرین اعزام و نحوه شهادت شهید عباس تیماجی گفت: در اعزام‌ آخر برخلاف

همیشه ایشان بسیار آرام‌ بود و من برای رفتنش عجله داشتم. مدام‌ اصرار می‌کردم‌ که زودتر آماده شود و برود.‌ حتی در لباس پوشیدن هم‌ کمکش کردم. ایشان چندبار گفت من این‌بار زود برمی‌گردم و نیاز به لباس اضافه ندارم.

همان‌طور هم‌شد و بعد از دو روز خبر شهادت ایشان را برای ما آوردند.

از شهید عباس تیماجی سه فرزند به نام‌های زینب، مهدی و محدثه به یادگار مانده که در ادامه نامه ایشان به دختر خردسالشان آمده است.

پایان خبر/ فاطمه ذاکری