سردار و سپهبد، به نیکی برازنده او بود اما حاج قاسم بیش از این سربازی، به این افتخار میکرد که پیشوند «خادمالرضا(ع)» در کنار نامش نشسته است.
یک یادگاری از یک حادثه
اما داستان دلدادگی حاج قاسم به حضرت رضا (ع)، داستانی عجیب و شنیدنی است که هر بار شنیدنش، چراغ تازهای در دلهایمان روشن میکند. مثل ماجرای آن انگشتر سبز رنگی که در دست داشت و یک بار خودش، قصهاش را برایمان همه تعریف کرد: «یک وقت با خودتان نگویید که حاج قاسم انگشتر زمرد در دستش دارد، نه، نگین این انگشتر، شیشههای کریستالهای شکسته شده حرم مطهر امام رضاست، در زمان انفجار…»؛ انفجار تروریستی خرداد سال ۱۳۷۳، همزمان با روز عاشورای حسینی، که حاج قاسم نشانی از آن را همیشه همراه خود داشت تا خونخواه شهیدان و دشمن تروریست ها باشد.
نشان خادمی بر سینه سردار
این دلبستگی، سرانجامی شیرین هم داشت و در سال ۱۳۹۶ به پاس زحمات و خدمات فراوان حاج قاسم سلیمانی، حکم خادمی او صادر شد و نشان خادمیاش نیز در دهه کرامت بر سینه آن شهید نقش بست. از آن زمان، ایشان هر وقت به حرم مطهر مشرف میشد به عنوان یک خادم در بیت خدّام و در جمع خادمین حضور پیدا میکرد و به همین دلیل دیگر خادمان حرم هم خاطراتی به یادماندنی از او در ذهن دارند.
سالگرد شهادت حاج قاسم بهانهای شد تا ارادتش به ساحت مقدس امام مهربانیها و خدمتش در این آستان مقدس را به روایت خادمان بارگاه منور رضوی هم مرور کنیم.
خاطرهای ماندگار از مراسم خطبهخوانی
محمد توکلی، معاون اماکن متبرکه حرم مطهر رضوی در مورد ارادت و تواضع ستودنی سردار شهید قاسم سلیمانی به ساحت مقدس امام هشتم (ع) چنین میگوید: «سردار سلیمانی از هر جهت برای این آستان مقدس احترام قائل بود. بیشتر اوقات پایین ضریح مطهر مینشست و از همان مکان عرض ادب و ارادت به حضرت داشت، زمانی هم که در کنار ضریح قرار میگرفت بسیار متواضعانه رفتار میکرد. خاطرم هست زمانی هم که برای شرکت در مراسم خطبهخوانی شب شهادت امام رضا (ع) در صحن انقلاب حاضر شده بود، ایستادن در جایگاه مسئولان را نپذیرفت و ترجیح داد در جمع سایر خادمان بایستد تا در لباس خدمت، همرنگ و همراه دیگر خادمان باشد.»
حال حاج قاسم هنگام غبارروبی حرم
امیر عارف مداح اهلبیت (ع) و خادم حرم مطهر رضوی هم، از حضور سردار سلیمانی در مراسم غبارروبی روضهمنوره خاطرهای به یاد دارد: «در یکی از روزهای دهه کرامت سال ۹۷، قرار بود شستشوی حرم در روز کشیک ما انجام شود؛ طبق روال همیشگی مشغول آماده کردن فضا بودیم که دیدم سردار هم خیلی ساده و بیآلایش وارد شدند. ما همدیگر را از قبل می شناختیم و به همین دلیل به محض چشم در چشم شدن، به من اشاره کردند که چیزی نگویم و به حضورشان واکنشی نشان ندهم، من هم اطاعت کردم؛ لوازم شست و شو را به ایشان دادم و سردار هم شروع کردند به تمیز کردن روضه منوره. من هم شروع کردم به خواندن این ابیات: «ای صفای قلب زارم هر چه دارم از تو دارم / تا قیامت ای رضا جان سر ز خاکت بر ندارم»…، که ناگهان متوجه شدم حال سردار سلیمانی منقلب شد، سرش را روی ضریح گذاشت و شروع کرد به گریه کردن.
درخواستی که سردار برای روز طواف پیکر خود داشت
ادامه خاطره گویی امیر عارف، دلیل این حس و حال حاج قاسم را هم مشخص میکند: «من یکبار دیگر این شعر را در مراسم اعطای حکم خادمی حاج قاسم و به سفارش خود ایشان خواندم و دیدم که حاجی با شنیدن این شعر حس و حال عجیبی دارد. حتی یادم هست به من گفته بود که اگر توفیق شهادت نصیبشان شد، وقتی که تابوتشان را برای طواف به حرم رضوی آوردند هم همین شعر را برایش بخوانم. روزی که پیکر پاک حاج قاسم وارد روضهمنوره شد یکدفعه این خواسته شهید را به یاد آوردم و حال خودم هم منقلب شد. وقتی هم که شروع به خواندن کردم، حس و حال عجیبی در حرم ایجاد شد و صدای هق هق و گریه همه بلند شد.»
این خادم حرم مطهر رضوی در ادامه میگوید: «حاج قاسم بارها به من گفته بود که باید تذکره شهادتش توسط امام رضا(ع) امضا شود و از من و دیگر خادمان میخواست در زیارت امام رضا(ع) برای شهادت ایشان در راه حق و حقیقت دعا کنیم، بالاخره هم دعاهای ایشان مستجاب شد.»