خادمیاران و یاوران رضوی کانون ایثار و شهادت کانون خدمت رضوی منطقه ۱۴ با خانواده شهید محمد شکوری گرکانی دیدار و از آنها تجلیل کردند.
به گزارش شبکه خادمان رسانهای کانونهای خدمت رضوی استان تهران، اعضای کانون ایثار و شهادت منطقه دارالمؤمنین در راستای تکریم خانواده معظم شهدا در بیت شهید محمد شکوری گرکانی حضور یافتند و از مادر شهید تقدیر به عمل آوردند.
محمد شکوری گرکانی ۱۵ آذر ۴۴ در تهران متولد شد. روحیه سرشار از محبت او و توجه و کمک به دیگران از همان دوران نونهالی در وجود او درخشان بود و
پس از شهادتش روایت دستگیریهایش از اقوام و همسایهها دهان به دهان میچرخید.
دوران نوجوانیاش در بحبوحه مبارزه علیه حکومت طاغوت سپری شد و مسیر زندگیاش با انقلاب اسلامی مردم ایران گره خورد.
محمدِ ۱۳ ساله خدمت به جبهه انقلاب را با حضور در فعالیتهای نهاد نوپای جهاد سازندگی آغاز کرد و همراه با نوجوانان و جوانان انقلابی برای آبادانی وطن قدم به میدان نهاد.
پس از آغاز جنگ تحمیلی برای اعزام به جبهه بارها اقدام کرد؛ اما علاقه بیش از حد مادر به محمد سبب شد نامههای اعزام را از او پنهان کند!
مادر شهید در این دیدار گفت: محمد فرزند اولم بود و دلبستگی شدیدی به او داشتم. دلم راضی نمیشد او را به جبهه بفرستم. به خاطر همین نامههای اعزامش را که به منزلمان میفرستادند، از اون پنهانمیکردم. یک روز محمد متوجه این موضوع شد؛ اما خیلی صریح به او گفتم به هیچ وجه رضایت نمیدهم به منطقه عملیاتی برود. تا اینکه یک روز به نماز جمعه رفتم و آنجا خانمی به من یک مهر کربلا داد. وقتی مهر را گرفتم، نمیدانم چه اتفاقی در قلب و روح من افتاد. منقلب شدم و انگار تمام وجودم تغییر کرد و ناخودآگاه به رفتن محمد راضی شدم. بعد نماز وقتی به خانه برگشتم، بلافاصله نامه اعزامش را امضا کردم.
به گفته مادر و خواهران شهید پدر محمد مردی بسیار رقیقالقلب بود و طبع شعر هم داشت. حاجمحسن شکوری گرکانی تولد تا شهادت فرزندش را در قالب دو قصیده به تصویر کشیده و احساساتش را نسبت به محمدِ شهیدش بیان کرده بود.
به گفته مادر شهید: حاجمحسن همیشه میگفت دلم خوش است که محمد شهید و فدای علی اصغر امام حسین(ع) شده و تا زمانی که زنده بود، هرزمان این اشعار را میخواند، دیدگانش اشکبار میشد.
شهید محمد شکوری در اعزامهای مکرر خود بارها مجروح شد و به گفته مادر هنوز جای زخمهایش بهبود نیافته بود که دوباره راهی جبهه میشد و اصرار ما برای ماندنش فایدهای نداشت.
خواهر شهید با اشاره به وابستگی شدید خانواده به محمد گفت: محمد برادر بزرگ ما و برایمان خیلی عزیز بود؛ اما پس از شهادت او خداوند چنان صبری به مادرم عنایت کرد که اجازه نداد هیچکدام از ما لباس مشکی بر تن کنیم. حتی زمان به خاک سپردن محمد مادرم وارد قبر شد و بعد پیکر او را دفن کردیم.
خانوادهدوستی محمد زبانزد بود. او این خصلت خود را حتی وقتی از دنیا عروجکرد و جسمش در این دنیا نبود، بارها به همه ثابت کرد!
خواهر شهید درباره حضور همیشگی محمد در زندگیشان میگوید: برای خواهر کوچکترمان خواستگار آمده بود. علیرغم اینکه آن آقا ظاهر متدینی داشت؛ اما برای دادن پاسخ مثبت تردید داشتیم. به محمد متوسل شدیم و از او خواستیم در این انتخاب راه درست را به ما نشان دهد. تا اینکه محمد در خواب به خواهرم گفت این آقا مناسب شما نیست و ما هم بلافاصله جواب رد دادیم.
بعدها فهمیدیم که آن آقا تظاهر به تدین میکرده و این وصلت به صلاح خواهرم نبوده است.
شهید محمد شکوری گرکانی که همنشینی با شهدا را با خواندن نماز اول وقت و دوری از غیبت میسر میدانست، ۲۷ بهمن ۶۴ در منطقه فاو به شهادت رسید؛ شهید ۱۹ سالهای که در عملیات غرورآفرین والفجر ۸ با رمز مقدس یازهرا(س) به خیل شهدا پیوست.
این محفل با قرائت صلوات خاصه حضرت رضا(ع) و تقدیر از مادر شهید با اهدای تبرکات رضوی و اطعام میهمانان پایان یافت.
انتهای پیام/